نهالنهال، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

♥♥♥نهال زندگی ام♥♥♥

برایت آرزوهای بزرگی دارم نهالم

بازی بازی ... همه چی بازی

من همه جور بازی بلدم تو خونه وقتی من و مامان تنهاییم یا کاردستی درست میکنیم، یا باهم نقاشی میکشیم و یا پاذل بازی میکنیم  البته این وقتیه که مامان کار نداشته باشه تنها هم که باشم اول کارتون میبینم بعد میرم سراغ اسباب بازیام... تنهایی تو اتاقم با عروسکام و ماشینام اونقدر بازی میکنم که گاها مامان یواشکی میاد عکس میگیره آخه من دوست ندارم وقتی با عروسکام حرف میزنم مامان صدامونو ضبط کنه مامان خانومم هی به حرفم گوش نمیده و میاد فیلم و عکس میگیره و منم کفری میشم... البته بگذریم که بعدا میشینم نگاه میکنم و کلی هم خوشم میاد  و حتی یکی از بازی های من و مامان اینه که من ادا بدم و فیگور بگیرم مامان عکس بگیره... این یکیو مامان بیشتر از من ...
3 بهمن 1394

اسباب کشی

از قضای بد روز گار ( اینو مامان میگه ) بازم افتادیم به اسباب کشی البته منو بگین والا خودش کیف داره تو وسایل خونه وووول بخوری و هیچی سرجای خودش نباشه وااای همه ی کمدا شدن یه خونه ی کوچولو برا من البته گاهاه مامان و بابا کفری میشن ولی آخرش من یه ادایی درمیارم که 2 تاشونم تو اووووج عصبانیت بخندن... و این ترفند منه اینم چند تا از فرصتایی که بهم دست داده البته فرصتای زیادی به دست آورده بودم به دلایلی حالااااااا .... اینا رو انتخاب کردیم مامان میگه بچه ام شکوفا شد... دست خط خودمه ها... ...
1 بهمن 1394

تولدت مبارک...

آ خ جوووووووووووووونمی بازم تولد که من عاشقشم... کلی برام خوش میگذره بادکنک..... کیک...... شمع...... کادوووووووو اینا که یه جا باشن کبکم خروس میخونه و اما یه چیزی.... تازگیا بزرگ شدم مثل یه دختر خانوم مودب قشنگ میرقصم... تو جشن تولد هم کلی رقصیدم اصلا من باعث شدم همه برقصن چون تولد دختر خاله جون خوشگلم بود... آبجی زهرای خودم  دوست دارم آبجی زهرا جونم منم با مامان فهیمه براش یه قاب عکس ناز و خوشگل خریدیم که خیلی خوشش اومده بود اینا شیطونای خونه آجانن من و مهدی و رستا    کسی ندونه فک میکنه تولد منه... وای کیکم چه خوشگله......
1 بهمن 1394
1